ماردین زاهدی
حکومت آخوندی ایران ۴۳ سال قبل ثمره انقلاب ملیتهای ایران بر ضد حکومت پادشاهی را به تاراج برده و بجای تدبین یک حکومت دموکراتیک برای مردم بیزار از ستم رژیم پهلوی, یک دیکتاتوری دیگر را تحت نام و لوای دین و مذهب به مردم تحمیل کردند. این حکومت تکرو و ضد مردمی اساس خود را بر پایه استسمار و کشتن و زندانی کردن افراد مغایر با خود آغاز کرده و وحشیانه به مناطق کردنشین حمله ور شده و با نام دین و جهاد بر ضد کفار در تلاش برای قتل عام کردستان بود که از طرف جنبش آزادیخواهی کرد مورد دفاع قرار گرفت و جلوی خودسری هایش گرفته شد. هرچند حمله به کردستان آنگونه که آن جلاد خواستارش بود به هدف نرسید اما برای مردم کردستان کم هزینه نبود و جوانان کردستان با خون خود بهای این دفاع را پرداخت کردند. از آن زمان تاکنون حکومت آخوندی ایران تمامی تلاش خود برای از بین بردن جوانان و آزادیخواهان در کردستان و ایران کرده است.
رژیم ایران بسیار محرض میداند که جوانان اهرم تحرکات در تغییر جامعه هستند و هر تغییری در جامعه از آنها قابل انتظار است. به همین جهت هرچه سیاست کثیف و ضد بشری که آستین داشته را برای تفرقه اندازی بین جوانان به بهانه های ملیتی و فرهنگی و استفاده از مواد مخدر و انسداد موقعیت های شغلی و ایجاد مشکل در تحصیل و همچنین تلاش برای جذب آنها به سمت خود و چندین حیله و نیرنگ دیگر نیز که در توانش بود برای از بین بردن جوانان دریغ نکرده است.
اما اکنون و برخلاف افکار کهنه این حکومت میبینید که آتش شورش و انقلاب شعله ور شده است که به واسطه شهید کردن دختری جوان ۲۲ ساله ای با نام #ژینا_ئەمینی در تهران و به دست نیروهای سرکوبگری که نام خود را گشت ارشاد گذاشته اند خودشان هیچ گونه اخلاقیاتی را پیرو نیمکنند روی داد و تبدیل به فریاد دلهای داغدار تمام ایران شد. شورش و انقلاب این بار جوانان و حتی نوجوانان رهبران اصلی آن بوده و هادی صفوف پیشین آن هستند و مبارزه با دیکتاتوری و حقخواهی را با اتحادی بی نظیر و به دور از تمامی نیرنگهای جدایی افکن که رژیم بر آنها سرمایه گذاری کرده بود, ستونهای حکومت را به لرزه درآورده و در پرتگاه نابودی قرار داده اند. جوانان, دانشجویان و بازاریان همه باهم و بسیار روشنفکرانه و با چشم های گشوده خیابان و کوچه ها و دانشگاه و مدرسه های شهرهای کشور را تحت کنترل خود گرفته و در اوج شهامت مسئولین فاسد حکومت را هوو میکنند و شعار نابودیشان را سر میدهند. یکی از نکات محرز و ویژه دیگر این قیام ها مادر و پدران این جوانان هستند که با تمام قوا حمایت خود را از فرزندانشان اعلام و ابراز داشتند به گونه ای که حتی اگر جسد فرزندان دلبندشان که به دست حکومت شیطانی آخوندی شهید میشوند را تحویل بگیرند با آغوش باز ندای آزادی از دست دیکتاتوری آخوندی را از زبان آنها باز فریاد خواهند کرد. هر شخص میهن دوست و آزادیخواه در کردستان و ایران به روشنی میداند که عمر و زندگی بدون آزادی ارزشی ندارد و پدر و مادرانی خود زندگی و جوانیشان به دست حکومت آخوندی ایران به هدر رفته, هرگز نمیخواهند سرنوشت فرزندانشان نیز همانند آنها تباه گردد و با چشمانی که اشک و خون میگریند راه رفتن به میدان مبارزه برای آزادی را باز میکنند. حتی اگر در انتظار پیکر بی جان فرزندان عزیزتر از جانشان بمانند.