زمان زیادی از قتل هایده در سردشت نگذشته است که خبر زن کشی دیگری در یکی از روستاهای این شهر منتشر میشود. در روز ٧ مهرماە، فاطمه محمد پناهی دختر محمد علی سوری مارغان توسط دو برادرش به نام علی و بهزاد و همسرش شهاب مارغانی به قتل رسید. فاطمه ١٧ سال داشته و در سن کم ازدواج کرده است، وی در کودکی در خانوادهای بزرگ شده است که انواع تبعیض علیه زنان را شاهد بوده است پدرش چهار زن دارد و در جوانی فاطمە هم مثل مادرش قربانی فرهنگ مردسالار و استبداد سیاسی شد. مارغان یک روستا در سردشت است که سالانه زن کشیهای زیادی در آن اتفاق میافتد .دوسال پیش وفا عبداللهپور نیز توسط پسر عمویش در حیاط خانه با تفنگ کشته شد و به دلیل تهدید فعالان زنان از سوی مردان آن خانواده، خبر قتل وفا آن چنان کە بایدرسانهای نشد. زنکشی نامی که زیاد ناآشنا نیست ولی این فاجعه در کنار واکنشهای زیادی که در پی دارد متأسفانه به صورت ریشهای بررسی نمیشود. زن کشی دلایل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و حقوقی دارد در حالیکە قوانین حمایت از زنان میتواند بر کاهش قتل تأثیر بگذارد اما در قوانین ایران زنکشی در حوزه خصوصی قرار دارد. وقتی بستگان نزدیک یک زن، او را میکشند قوانین آن را ملک مردان دانستە و واکنشی به این قتلها ندارند و سپس با حکمهای سبک مردان آزاد می شوند. قوانین، نهاد خانواده و سیاست حکومت مثلثی است که زن ستیزی در آن تشدید میشود، جامعه بە آزادی و رفتوآمد یک زن حساس میشود به خانواده فشار میآورد و حاکمیت از سرکوب زنان حمایت میکند و درنتیجه زن کشته میشود. قبلا کنشگری در زمینه قتل زنان زیاد بود نهادهای مدنی، زنان و افراد مختلف جامعه بیشتر کار میکردند ولی اکنون حتی رفتن به مزار زنان کشته شده یک کنش امنیتی از نظر حاکمیت حساب میشود