نانوایان به عنوان یکی از اقشار زحمتکش جامعه زیر فشار هزینهها، بیبرنامگیها و سیاستهای ناکارآمد رژیم در حال له شدن هستند.
گفتوگو با یک نانوا در یکی از نانواییهای شهر، روایتی تلخ از چالشهای روزمره این حرفه را به تصویر میکشد.
این نانوا با گلایه از کیفیت پایین آرد و قیمتهای غیرواقعی نان میگوید: «همهچیز بیحساب شده؛ یک روز یک قیمت، روز دیگر قیمت دیگر. نان ۱۰ هزار تومان است، اما هزینههای ما با این قیمتها جور درنمیآید. نه میتوانیم قیمت را بالا ببریم، نه حکومت اجازه میدهد، و نه خودشان قیمتها را واقعی میکنند.»
او با اشاره به ضررهای مداوم، از بیتوجهی رژیم به وضعیت نانوایان انتقاد میکند: «حکومت فقط تماشا میکند، انگار نه انگار ما هم خرج زندگی داریم.»
قطعیهای مکرر و بیبرنامه برق نیز به مشکلات نانوایان افزوده است. این نانوا میافزاید: «برق که میرود، کار ما تعطیل است. میگویند ساعت ۱۰ قطع میشود، اما ۸:۳۰ میرود! گاهی پنج ساعت قطعی داریم، این یعنی ضرر مستقیم.»
این روایت، تنها گوشهای از مشکلات کسبوکارها در سایه سیاستهای اقتصادی ناکارآمد و بیتوجهی مسئولان رژیم آخوندی است. نانوایان، که نان سفره مردم را تأمین میکنند، خود در تأمین معاششان درماندهاند و صدایشان به جایی نمیرسد.